یک نارنجیِ آرام

به رویاهات بیاندیش نارنجی..

یک نارنجیِ آرام

به رویاهات بیاندیش نارنجی..

عروسکِ دل شکسته ای بودم....

لعنتی... من که گفته بودم انقد عاشق قیافه م نباش... انقد از چشام تعریف نکن.. من که گفته بودم میترسم.. من که گفته بودم برات شدم عکس.. من که ترس همه وجودمو ورمیداشت که یه روز بشکنی این عروسکو... چرا اون چشمایی که فک میکردی قشنگ تر ازش توو دنیا وجود نداره رو حالا کاسه ی خون کردی و رفتی؟ تو که میگفتی مقاومتی در برابرت ندارم.. تو که میگفتی همه فکرم تویی.. من با این حرفایی که گوشمو دلمو ازشون پر کردی چه کنم :((((((( من چیو باور کنم توو این دنیای لعنتی؟ :((

من میترسم خدایااااا.. میترسم... حتی از خودم میترسم :((((((((((((

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.