زندگی چیه؟ دنبال چی هستیم؟ کدوم معجزه؟ کدوم خوشبختی باد آورده.. همدیگه رو میرنجونیم و ترک میکنیم به امید آدمای بهتر؟ روابط بهتر؟ کسی که برات میمیره و توام میتونستی دوسش داشته باشی.. توام حداقل یکی دو روز دوسش داشتی.. چرا باید بذاری و بری.. آدما به چی فک میکنن؟ آدما چی میخوان؟ چرا انقد بی انصافن...
زندگی مگه جز همین حس کردنه.. رها میکنیم آدما رو و امید داریم به تکرار دوباره ی این احتمالِ غریب؟ تکرارِ دوباره ی دوست داشتنِ دو طرفه؟
مگه شهید بهشتی نبود که میگف " خانم ها آقایان عاشق شوید.. عقل برای آدم خوشبختی نمی آورد.. " پس چرا بیلبوردش نکردن توو خیابونای شهر؟ چرا هیشکی گوش به حرفش نداد.. کسی رو میخوام چیکار.. فقط تو.. فقط تو میفهمیدی که انقد بی معرفتانه و سنگدلانه احساس رو نمیشه له کرد... فقط تو میدیدی اون بیلبوردی که هیچ وقت به هیچ جای اون شهر دودیِ لعنتیت زده نشد..
گذاشتی و رفتی و من نه برای دل خودم که برای نابودیِ این حس دوطرفه.. برای این احتمالِ یک در میلیونِ اتفاق افتاده.. اشک میریزم و خالی نمیشم..... :(((((((((((((