یک نارنجیِ آرام

به رویاهات بیاندیش نارنجی..

یک نارنجیِ آرام

به رویاهات بیاندیش نارنجی..

شبیه که صبحش با ریزش برف شدید پا شدم برم کتابخونه.. خب لعنت به وقتایی که کارا دست خودمون نیستو مثلن مث امروز من مجبوری به خاطر قولی که به یه نفر دیگه دادی گوشیتو با خودت ببری.. همه کیف کتابخونه برام به تنها رفتنشه.. البته که گوشی تنهاییمو میگیره ازم.. البته که هی به روم میاره که بلد نیستی من اینجا رو میز باشمو تو یه ریز و بدون توجه به من سرت توو کتابت باشه.. ترجیح میدم خفه ش کنم و بذارمش توو خونه.. چه موجود عجیبی وصل کردیم به زندگیامون.. وقتی بلد نباشی مرزشو تعیین کنی واقن مسخره و حتی لعنتی میشه.. این بلد بودنه لابد خودِ فوت و فن زندگیه.. اصن بلد بودنه س که خوشی میاره.. 

خب نیومد که اینارو بگم.. اومرم بگم دختر جان.. منو نگا.. آبان تموم شد.. حیف نیست؟ حیف نیست یه بار از ته دل گریه نکنی و بعدش فکر اولت و تهِ دلت فقط هدفت نباشه؟ حیفه به خدا.. حیفه سال بعد مث همه اون 6سالی که گذشت زانوی غم و سر پایینتو بغل بگیری.. اصن دیگه بغل هم نمیمونه برات.. خودتم از خودت شاکی میشه و پست میزنه.. میشناسمت که میگم.. 

ببین.. خب... مهربون باش.. ولی منتظر نه! توروخدا منتظر نباش.. مهربون باش برا دل خودت.. مهربون باش برا راحتی خودت.. تو بلد نیستی اخم کنی و بگی به درک.. حراقل برا اونایی که دوسشون داری نمیتونی اینجوری ادا بیای.. اوکی.. مهربون باش خودت باش ولی یه طرفه.. هی نگات به عک العملا نباشه.. هی مث امشب پرتقالای دلتو تعارف نکنو بعدش منتظر سیبای دیگه بشین.. این که قانون دل تو نیس دختر.. تو که الان هی از خودت سوال میکنی خب اون سیبه رو اگه بگیرمم خوشال میشم؟ نُچ به ولله.. تو خوشال نمیشی تا وقتی که اوکی نکنی کار اصلیتو.. تو خوشال واقعی نمیشی از چیزایی که از بقیه بهت میرسه.. رسیدن؟ پوووف.. بیا و خودتو پیدا کن ازبین این شلوغیای مسخره.. بیا و شبا زود بخواب.. صبا خوب بیدار شو.. عصرا خوب بشین پای کتاب.. مگه عصزا بهترین تایمای درسی تو نبودن؟ چته خب گندش میزنی با اون گوشی لنتی؟ بیا و شبا  پای انار دون کردنای مامانو حرفای باباو شوخیای داداشا بشین.. سال بعد... آخ از سال بعدی که نباید وضعیت الانتو داشته باشی.. بیا و شیش ماه خودت باش دختر.. نمیگم عوض شو.. فقط خودت باش.. همین..