یک نارنجیِ آرام

به رویاهات بیاندیش نارنجی..

یک نارنجیِ آرام

به رویاهات بیاندیش نارنجی..

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام


اول تیرماه همین امسالی که نود و چهار باشد اکانت اینستاگرام خودم را به کل از لیست کاربران حذف کردم.. حقیقتن تصمیم مهم و اجرای بسیار سختی بود.. دلم در تمام لحظات سکرین شات گیری  از همه ی آن دویست و شصت هفتاد تا عکس و کپشن که سرتاپا خاطره بودند از تمام دو سالم به شدت میلرزید.. با زبان روزه و ذکر و صلوات تک تکشان را پاک کرم.. یکی را نگه داشتم... همانی که پشت به دوربین و با روتیت 180 درجه توی سالنی ساکت و قرینه دستهایم را باز کرده بودم و رو به جلو حرکت میکردم.. زیرش نوشته بودم : بال پرواز دلم کو که به سویت بپرم؟.. حقیقتن نه بالی مانده بود و نه دلی.. پنج دقیقه ای هی رفتم و آمدم و آخرسر همان را هم فرستادم پیش بقیه ی پستها.. راضی ام نمیکرد.. طاقت دیدن صفحه ی خالی را نداشتم و از سایت خود اینستاگرام به کل اکانت را محو کردم.. باید اعتراف کنم که اگر ماه رمضان نبود و این حجم آرامش و امنیتی که خاصیت این ماه است نریخته بود توی دلم نمیتوانستم همچین کاری کنم.. کار سخت بعدی دیلیت کردن تلگرام و نابود شدن کل آرشیو چتم بود.. یک بار چشمها را بستم و تمام..... نوشتن از دیلیلها و حال الانم کار یک یادداشت و یک شب نیست.. به گمام روزها و شبهای بسیاری یادآوری این تصمیم مهمم را داشته باشم و چاره ای جز نوشتن در اینجا نباشد برایم.. 



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.